فراشبند انقلاب سیاست
قسمت : سی و هشتم

طایفه ی معروف به اولاد فراشبند ( ۲)
چکیده ونتیجه پژوهش و استنباط من ازبررسی منابع زیر(۱) و تطبیق همه ی آنها با خاطرات دیو لافواباستان شناس و حهانگردفرانسوی درکتاب « ایران- کلده- شوش» پیرامون خاستگاه، تبار و خصوصیات طابفه ی معروف به اولادفراشبند به شر ح ذیل است.
ازشواهد یاد شده برداشت می شود که: اولین ابلاغ نایبی در فراشبند از طرف حکومت وقت به نام ملا ولی خان اولاد صادرشده است که،حکمرانی برمنطقه ی فراشبندبا ۵۲ پارچه آبادی از بالاده فعلی تا سیمکان جهرم و حومه ی فراشبند را شامل می شده است،متن حکم که از طرف فتحعلیشاه قاحار در تاریخ؛ هفتم ربیع الاول ۱۲۵۰ قمری ۱۲۱۰ شمسی با مهر( السلطان فتحعلی )صادر شده به این شرح است:
بسم الله و الحمدلله وصل الله علی محمد واله الطاهرین. از شکوه جلال و رخ آفتاب و مقدر بر امر شاهانه چنین برآمد که به منظور آسایش رعیت و ملک و جمال و جلال شاهی چنین مقدر است که ملا ولی بن حاج زکی اولاد که مورد تصدیق خلق بلوکات و ولایات مصرحه از بالاده کازرون الی قراع سیمکان ازتوابع جهرم نیابت بر حکومت در جملگی امور ملک و رعیت دارید ،مضافا از دریافت مالیات رعیت عذر تقصیر معروض داشته اید ،که در این مورد والی فارس عمل خواهد نمود.انشا اله خداوند در سایه عنایات، خدمت به ملک و رعیت را سهل نماید
(تصویر اصل حکم)
یعنی حکم نایبی ملا ولی خان حدود ۵۲ سال قبل از تولد صولت الدوله بامهر و امضای فتحعلیشاه قاجار صادر شده است؛ که حداقل بین ۷۰تاصدسال قبل از ایلخانی صولت الدوله بوده است.درآن زمان پاد شاهان ، حاکم و مالک بلامنازع و اختیاردار کل کشور بوده اند؛مسؤلیت هائی که متوجه شاه یا حکومت در قبال کشور می شده، عبارت بوده از،حراست ونگهداری مرزهای کشور،برقراری نظم داخلی، پیشگیری از اجحاف و تعدی به حقوق مادی و اجتماعی مردم و برقراری عدالت در سراسر جامعه.
درآن زمان قانون گزارپادشاه ،و قانون فرمان پادشاه بوده؛ قوه ی قضائیه ومجریه وتمام مسؤلان ورؤسای کشوری ،درباری،سرداران سپاهی و لشکری و همه ی مسولان وفرماندهان جزء که در اداره ی جامعه نقش دارند، تنها با اراده و دستور شاه تعیبن می شده.پادشاه مقتدر،عادل و محبوب کسی بوده که، بتواند همیشه نیروی رزمی آماده و اموزش دیده ،از جنگجویان شجاع،دلیر و وفادار به حکومت،تحت فرمان داشته باشدو ازمرزهای کشور در برابر تجاوز ببگانگان دفاع نماید ؛درداخل کشور هم اقتداردستگاه سلطنتی را تثبیت، امنیت را تضمین ،وعدالت را برقرارنماید،تا رعایا بتوانند در امنیت و آرامش، بدون دغدغه ی تجاوزبه اموال و نوامیس و حقوق شهروندی خود،به کسب وکار، که غالبا کشاورزی و دامداری بوده بپردازند، آن زمان پادشاه و دولتش در قبال تولید کالاو خدمات مورد نیاز جامعه، ماننداشتغال،درامدسرانه ، بهداشت عمومی، آموزش همگانی، محیط زیست،و تامین دیگر لوازم زندگی مردم هیچ مسولیتی نداشته،واین مسولیت ها همه متوجه خودمردم«یعنی کشاورزان و دامداران و صنعتگران سنتی»بوده است؛ درواقع بارتمام نیازمندیهای کشور ازهمه ی جهات ، اقتصادی، اجتماعی ، و حتی تهیه وتولید نیازمندی نیروهای لشکری و سپاهی. بر دوش مردم بوده و نه حکومت .( منظور اینکه چون آن زمان صنایع و کارخانجات صنعتی امروزی نبوده بار فیزکی و کاری همه ی لوازم زندگی بردوش طبقه ی رعیت بوده است).
انتظار جامعه از حکمران و دولت این بوده که بتواند با مدیریت دستگاه سیاسی و لشکری ، امنیت داخلی و خارجی را تامین نماید ، عدالت را در کشوربرقرار کند ،در منازعات بین مردم عادلانه قضا وت و مجرم را مجازات نماید.
عمده ی اقلام، غذائی و پوشاکی و ابزار آلات مورد نیازدستگاه حکومتی و مدیران کشور،اعم از تشکیلات سلطنتی ، کشوری ولشکری ،حتی ایلخانی ،نایبی ، کد خداها ودر کل طبقه ی مدیران ، می بایست توسط همین کشاورزان و دامداران و صنعت گران تهیه وتولید شود.وچون آن زمان درآمدهائی مانند نفت و معادن و غیره در اختیار دولت نبوده،تنها ممر در آمد حکومت مالیات و عایدات املاک و دام مربوط به دستگاه سلطنتی و دولتی و ثروت های خصوصی پادشاه بوده است ، که باز هم می بایست چرخ همه ی آنها توسط کشاورزان ودامداران وصنعتگران سنتی بچرخد و کالا و خدمات مورد نیاز کشور را تهیه و تولید نماید.
اما خوشبختانه آن زمان ازاین جهت ،هر آبادی در زمینه ی تولید اقلام مورد نیاز خودو سهم حکومت ، معمولا خودکفابوده است ، یعنی اکثر نزدیک به تمام نیازمندیهای کشور درخود هر آبادی تولید می شده ، و اگربعضی از کالاها را از آبادیهای همسایه وارد می کرده اند، به خاطر این بوده که، آن کالا از نظر کیفیت مرغوب تر و به صرفه تر بوده یا زمینه ی تولیدش در ابادی فراهم نبوده است .دراینگونه موارد اگر برای آبادی همسایه هم، چنین احساس نیازی پیدا می شده،معمولا کالاهای این چنینی بین دو آبادی تهاتر می شده است.برای مثال فراشبند قصب وخرمای با کیفیت خودرابه فیروز آباد می برده و برنج و…فیروزآباد را به فراشبندبر می گردانده.
خوب بحث نایب یا نماینده ی حکومت را دردوران زندیه به بعد دنبال می کردیم! ازمجموعه ی اطلاعات موجودآن دوران استنباط می شود که،حکومت برای حکمرانی برایلات و عشایر کوچ نشین،وبلوکات و ،ولایات و کنترل انها، نماینده ای به نام والی داشته ،یعنی همین استاندارامروزکه نماینده ی عالی و رسمی حکومت دراستانهابوده و مدت و حوزه ی ماموریتش هم بسته به نظر پادشاه یا مقامات مافوق تعیین می شده است.
والی از جانب حکومت برای ایلات و عشایر حکمرانی به نام ایلخان منصوب می کرده ، مهمترین وظایف ایلخان، یکی جمع اوری مالیات از کوچ نشینان وپرداخت سهم حکومت ودیگری کنترل ،اداره ، ایجاد نظم وبرقراری عدالت و ایجاد امنیت درجامعه ی کوچ نشینی بوده است.
اما برای بلوکات براساس شواهد موجود دو نماینده از طرف حکومت تعیین می شده، یکی همان والی که ماموریت مهم جمع آوری مالیات از بلوکات را برعهده داشته و توسط ماموران ویژه این وظیفه را انجام می داده. دیگری« نایب» که بر اساس مدارک مستند موجود برای فراشبند و حومه ی آن حکم نایب بامهر و امضای پادشاه بوده یعنی نایب آن زمان مستقیما منصوب شاه بوده است.
متن حکم ملاولی نایب با مهر و امضای فتحعلیشاه قاجارکه تصویر آن را ملاحظه می کنید صحت این مطلب را تایید می کند، در واقع نایب قبل از صولت الدوله سمبل دستگاه سلطنتی، جهت مردم داری و حفظ اقتدار و حضور(معنوی) شاه در بلوکات تحت پوشش خود بوده است.
توضیح روشن تر اینکه واژه ی « نایب »ازجهت لغوی به معنی نماینده، جانشین یامعاون می باشد؛ و در اصطلاح حکومتی قبل از ایلخانی صولت الدوله نایب عنوانی بوده که مصداق آن،اقتدار و سلطه ی سیاسی حکومت وقت و دستگاه سلطنتی را دریک منطقه نمایندگی می کرده است.
شواهد و مدارک نشان می دهد که از زمان کریمخانزند تاقبل از صولت الدوله ، انتخاب و نصب نایب در بلوکات،بطور خاص فراشبند، به این صورت بوده که ،شاه فرد شایسته ی مورد نظر خودرا که در جامعه پایگاه مردمی و اصالت فامیلی داشته و احتمال می داده مردم از وی فرمانبری کنند را انتخاب، و اورا به عنوان نایب منصوب می کرده است.چنین فردی معمولاباید از فامیل و خاندانی باشد که سابقه ی نوعی حکم رانی و نخبگی داشته اند وبه اندازه لازم از ارزشها و امتیازات فرهنگی ،اجتماعی، سیاسی ، لشکری و سپاهیگری زمان خود ،برخوردارباشد و مشروعیت و استحقاق تفویض این سمت را در افکار عموی داشته باشد.
انتصاب نایب ، برعکس ایلخان و والی موقتی نبوده، قید زمان هم نداشته، بلکه دائم العمر بوده، و به صورت مورو ثی در خاندان نایب ادامه پیدا می کرده است.
ترتیب نایب های فامیل اولاد، براساس دست نوشته ی محمد حسن کاویانی یکی از یادگاران طایفه ی اولاد فراشبند،به این صورت بوده که، بعداز اولین نایب ، این سمت به صورت ضربدری به عمو زاده ها می رسیده است.و به همین شکل تا انقراض سلسله ی اولاد ادامه داشته است. همان روالی که معمولا در سلسله ی شاهان و سلاطین مرسوم بوده و تا قبل از ولیعهد فعلی عربستان رسما در عربستان بین عمو زاده هادرسلسله ی آل صعود اعمال می شد.
اما بعد ازانقراض سلسله ی اولاد به دست صولت الدوله ساز و کار سیاسی در بلوکات و ایلات تحول اساسی پیدامی کند.
نایب ومقام نایبی از چارت تشکیلاتی حکومت پادشاهی ( در فراشبند و بلوکات ) حذف می شود. ایلخان که حکمران ایلات وعشایر بود جانشین نایب در بلوکات و ولایات هم می شود. ایلخان ( صولت الدوله ) برای فراشبند و حومه نمایندگانی منصوب می کند تا ضمن اخذ مالیات از دارائیها و اموال مردم ، امنیت منطقه را حفظ کنند، به رتق و قتق امورات مردم و حفظ انسجام و وحدت کمک کنند.
این نمایندگان ایلخان ، وبرای اولین بار نمایندگان صولت الدوله، « نایب» خوانده می شوند، پیداست که این نایب منظور نماینده ی صولت الدوله می باشد، و نایب های قبلی نمایندگان مستقیم شاه بوده و تفاوت های ماهیتی زیادی باهم دارند.( دراینده به آن خواهیم پرداخت)
اما اینکه چرا؟ چگونه؟ و به چه دلیل مفهموم ، عنوان و جایگاه نایبی بعدازدوران صولت الدوله ، این اندازه تغییر ماهیت می دهد، نکته ایست ، که بیشتر بر می گردد، به اقتدار صولت الدوله، محدوده ی حکمرانی ایلخان، و ویژگیهای ذاتی صولت الدوله. یعنی صولت الدوله با زیرکی و هوشمندی ،شحاعت و دلیر مردی ویژه ای که دارد، موفق می شود طوایف نسبتا پراکنده ی قشقائی را منسجم کند و با حنگهائی که با بعضی طوایف لر مانند؛جاوید ، بوربور و… می کند آنهارا شکست داده وتحت نفوذ خود دراورد و ایل بزرگ قشقائی راتشکیل دهد.وهم چنین حوزه ی نفوذ خود را از ایلات و عشایر به بلوکات و ولایات هم بکشاند ، از جمله فراشبند و توابع آن را پس از چندین مورد جنگ و درگیری و سرانجام غالب شدن بر طایفه اولاد(که حدود ۲۰۰ سال حکمران و نایب فراشبند بودند) تصرف کند،وسمت ایلخانی را جایگزین سمت نایبی که ازجانب شاه برای بلوکات تعیین می شد بنماید. و در نتیجه ازان به بعد نایب، یعنی نماینده ی ایلخان،باحکم صولت الدوله و بعدا فرزندان صولت الدوله منصوب می شده.است.
این اتفاق تبعات و تاثیرات اجتماعی ، روانی سیاسی ، و حتی اقتصادی مشهودی برترکیب جامعه ی کوچ گردی و یک جانشینی می گذارد؛ مخصوصا در فراشبند.
مثلا تا قبل از صولت الدوله یک جانشینان در حوزه ی تمدن، نوعی احساس برتری سیاسی و فرهنگی ،نسبت به کوچ نشینان داشته اند، و تقریبا برای کوچ نشینان هم این احساس تفاوت قابل قبول بوده؛ چرا که اصولا در سیر مراحل تحولات تاریخی اسکان و یک جانشینی خود مرحله ی از رشد تمدن محسوب می شود.
از لحاظ موقعیت سیاسی و اقتدار ونفوذ در دستگاه حکومتی هم، چون آن زمان جایگاه نایب ، نتنها زیر مجموعه ی ایلخان نبوده،حتی هم وزن هم نبوده، چون گفتبم حکم ایلخان از جانب والی و حکم تایب از جانب پادشاه صادر می شده،لذا به نوعی یک جانشینان احساس برتری داشته اند.وحتی ازاین جهت که نایب مامور اخذ مالیات از مردم نبوده، وبه خصوص که بلوکات مالیات جزئی هم که پرداخت می کرده اند ،به مامور ویژه ی والی می داده اند، نه به ایلخان ان احساس غرو رو برتری بلوک نشینان به نوعی تقویت می شده است
.
این احساس غرور وبرتری در یکجانشینان، یا اصطلاحا تاجیک های ان زمان اما، با تنزل مقام نایبی به زیر مجموعه ی ایلخانی تغییر می کند.وتدریحا نوعی احساس تحقیر، جایگزین آن می گردد. خان و ایلخانی جای نایب و نایبی می نشیند و ارتباط مستقیم یک جانشینان با دولت و حکومت به ارتباط غیر مستقم از طریق خان و ایلخانی تبدیل می گردد. مالکیت کل سر زمین ها، بلوکات و ولایات( کل ثروت یک جانشینان) عملا به ایلخان وقت صو لت الدوله و فرزندانش می رسد، درعمل مردم رعیت ، و خان ارباب خوانده می شود. وبه لحاظ روانی هم تدریجا جامی افتد.
اما اینکه چگونه صولت الدوله موفق می شود برخلاف اسلاف خود(یعنی ایلخانان قبل از کریمخان تا زمان صولت الدوله)این تغییر اساسی را در محدوده ی حکمرانی خود ایجاد کند و علاوه برمالکیت مراتع و حکمرانی بر ایلات و عشایر؛ مالکیت املاک و منابع اقتصادی ، و حق فرماندهی بر بلوکات را هم به خود اختصاص دهد، و در ثروت و قدرت زبانزد شود؛ نکته ی مهم وبحث نسبتا تازه ای ( حداقل در تاریخ سیاسی فراشبند) می باشد .که در ادامه آن را پی گیری خواهیم کرد ان شاالله.
ادامه دارد….
( حسانی علی ) ۲۱/۹/۱۳۹۸
منابع مورد استفاده :
دست نوشته ی محمدحسن کاویانی، مصاحبه ی رخساره بی بی و زینب بی بی ،سالمندترین بانوان خاندان کاویانی ها، تاریخ تصویری- صوتی مربوط به برگزاری جشن روز فراشبند، استفاده از کتابهای « قوم لر،ماجراهای اولیه درایران / از هنری لایارد,کاوش های باستانی ایران / از هنری کریشمن،تاریخ باستانی لالی / ازالبرز بختیار وند،خاطرات سردارمریم بختیاری / نوشته ی مریم بختیاری،نادر شاه اخرین کشور گشای آسیا /ازلورنس لاهارت،تاریخ روابط خارجی ایران/ ازهوشنگ مهدوی،کتاب ایران – کلده – شوش / ازدیولافوا، فرهنگ و تاریخ فراشبند/ سید رزاق امیری ،فراشبند در یک نگاه/ اسمعیل افشاری،مقالات الکترونیکی از مرکزمطالعات تاریخ معاصرiichs.org ، » درمورد تاریخ لرهای ایران /و ایل بختیاری ونکاتی که از گفتگو باسالمندان شهرستان آنها که دراین زمینه اطلاعات و خاطرات داشته اند
One Comment
کورش مختاری
زنده باد جناب آقای حسانی .به قول نادر نوشادی(نادر حاج مح تقی)آقای حسانی تاریخ نویس خوبیه .ایشاا… درباره تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی هم در مورد تحولات مسایل سیاسی در فراشبند بنویسند چون که الان تقریبا علوم سیاسی و جامعه شناسی خیلی پیشرفت کرده و از همه مهمتر وقتی با مردم فراشبند به صورت عمومی صحبت میکنی میبینی که شعور و فهم سیاسی همه بالا رفته .بقال و نانوا و کارگر و معلم و فرهنگی و……همه همه فهم سیاسی بالایی دارندوهمه مفاهیمی چون سکولاریسم و دموکراسی و جمهوریت و مشروطه و …..را درک میکنند.باز هم جای شکر و امیدواری داره.ای کاش جناب آقای حسانی پیشقدم میشدند و از بزرگان شهر فراشبند کمک میگرفتند و یک پارک تفریحی در شهر فراشبند تقریبا داخل شهر باشه که رفتن برای عموم راحت باشه به نظر من بین سه راه محمودی و قبرستان شماره یک احداث میکردند و آن را هم پارک فرهنگ و سیاست نامگذاری میکردند و علاوه بر تفریح مردم بعضی موقع سخنرانی های علمی سیاسی در مراسم های مختلف برگزار میکردیم بسیار عالی بود.باز هم آرزوی سلامت و موفقیت برای جناب آقای حسانی را دارم